۲۷ مطلب با موضوع «داستان» ثبت شده است

علیرضا محمدی
بیاین مکثمونو تقویت کنیم.

بیاین مکثمونو تقویت کنیم.

تو لیست خرید برای همسرم نوشته بودم یک و نیم کیلو سبزی خوردن!
همسرم آمد، بدوبدو خریدها را خانه گذاشت و رفت که به کارش برسد...

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا محمدی
علیرضا محمدی
یک لیوان شیر

یک لیوان شیر

یه داستان بسیار بسیار زیبا....توصیه میکنم حتما بخونید.

ادامه مطلب...
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علیرضا محمدی
علیرضا محمدی
ساعت کشاورز

ساعت کشاورز

روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است.
ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود.
ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا محمدی
علیرضا محمدی
عاشق برنمیگردد!

عاشق برنمیگردد!

دختری به کوروش کبیر گفت: من عاشق شما هستم.

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا محمدی