عجب سالی داریم:
آغازش جمعه
پایانش جمعه ....
آغازش جمعه
پایانش جمعه ....
هیچکس را در زندگی مقصر نمی دانم...
از خوبان"خاطره"
و از بدان "تجربه"
میگیرم...!
داستانی درباره عشق و محبت یک مرد روستایی به همسرش که تومور داشت را میتوانید در ادامه مطلب بخونید.